غربالبیز
سلام عسل مامانی سلام عشق و وجود مامانی ، الهی من فدات بشم که هر روز بامزهتر و نمکیتر میشی دیروز با دخملم و باباجون و اهل خانواده شوهر رفتیم غربالبیز خیلی خوش گذشت ستایش که همش جاش تو آب و لب چشمه ، صبح که از خواب بلند شدیم وسایل را آماده کردیم و دخمل مامانی هم که در خواب ناز بودند باشدند گفتم عزیز دل مامانی میخوایم بریم هواخوری بریم بارک ستایش که خیلی ذوق کرده بود همش میگفت مامان بریم مامانی بریم دیگه تا رسیدیم یه جای مناسب گیر آوردیم و نشستیم ، هوا خیلی خنک نبود و آفتابي بود ولی آب چشمه خیلی خنک و دلبذیر بود به هر حال یک روز در دامن طبیعت بودیم و به خودمون مرخصی دادیم خیلی نیاز داشتم برای محمد عزیزم...
نویسنده :
ماني و باباجي ستايش
8:01